چند برگ از تاريخ
چند برگ از تاريخ
چند برگ از تاريخ
آخرين ملکه زمين
نعمتي بود براي کشورش وعذابي براي باقي دنيا
اگراز شما پرسيدند، پارتي دارترين شاه دنيا کي بود، مي توانيد بگوييد ويکتوريا، علاوه برتبار پادشاهي بريتانيا، پدر خوانده اش الکساندر اول تزار روسيه، دايي اش لئوپولد اول پادشاه بلژيک، عمويش شاه هانوور، شوهر عمه اش شاه وورتمبرگ، داماد، نوه ونبيره اش امپراتور وقيصرآلمان، دوتا شوهر عمه پدر بزرگش پادشاهان هلند ودانمارک وشوهر نوه هايش نيکلاي دوم تزار روسيه وهاگون هفتم شاه نروژ بودند وبا شاهان پروس ويونان هم از چند طرف فاميل بود.
اگر از شما پرسيدند خوش شانس ترين شاه دنيا کي بود، مي توانيد بگوييد ويکتوريا، پدر بزرگش جورج سوم 14 تا بچه داشت. بچه اول شاه شد ولي بچه هايش مرده بودند. بچه دوم در زمان حکومت بچه اول مرد وبنابراين حکومت از بچه اول به بچه سوم رسيد که بچه دار نمي شد. باباي ويکتوريا بچه چهارم بود وخودش وسه تا برادر ويکتوريا زود مردند تا او در 11 سالگي وليعهد عمويش ( همان بچه سوم معروف به ويليام چهارم) شود. [من وتاريخ دراينجا به احترام آن ده عمو وعمه اي که سرشان بي کلاه، ماند، نفسي تازه مي کنيم.] اگر عموجان که سال ها در بستر بيماري بود. فقط 27 روز زودتر مي مرد، ويکتوريا به سن قانوني نرسيده بود وشايد اصلاً ملکه نمي شد؛ ولي باز هم شانس آورد تازه ويکتوريا از هفت ترور، زايمان نه بچه وانواع بيماري ها تا 82 سالگي جان سالم به در برد.
اگر از شما بپرسند گنده ترين شاه دنيا کي بود. باز مي توانيد بگوييد ويکتوريا. في الواقع اگر همه مؤلفه هاي گندگي را با هم در نظر بگيريم(از تپل بودن و سن وسال گرفته تا ميزان نفوذ وعلي الخصوص وسعت امپراتوري)، ويکتوريا مي تواند درست ترين وحتي درشت ترين گزينه باشد. او وزن کردن خودش را ممنوع اعلام کرده بود؛ اما وزنش در آخر عمر را 108 کيلو تخمين زده اند. به علاوه، قلمرو او بزرگ ترين پادشاهي درتمام تاريخ بوده است. مساحت کل امپراتوري ويکتوريا 33/6 ميليون کيلومتر مربع بود. ويکتوريا در هر پنج قاره مستعمراتي داشت ودرامپراتوري او بود که خورشيد غروب نمي کرد. فقط چنگيز خان توانست چيزي نزديک به اين مساحت را (با 33/2 ميليون کيلومتر مربع) زير سلطه داشته باشد.
اگراز شما پرسيدند معروف ترين شاه دنيا کي بود، ايضا مي توانيد بگوييد ويکتوريا. اسم ملکه ويکتوريا روي چيزهاي زيادي از قبيل شهر (14شهر)، بيمارستان، کالج، جاده، پارک، کشتي وموزه هست. حتي اسم او روي 5 درياچه، هفت قله، دو آبشار وسه جزيره هم هست. دوره او طوري براي خود انگليسي ها واروپايي ها طلايي از آب در آمد که به کل تاريخ آن زمان مي گويند«عهد ويکتوريا» وهر چيز مربوط به آن دوره حتي لباس را ميگويند «سبک ويکتوريايي» ژول وکلوين (که اسمشان روي واحدهاي فيزيکي باقي مانده)، ماکسول (نظريه پرداز مغناطيس وموج)، تامسون (ارائه دهنده مدل کيک کشمشي اتم)، چارلز داروين (نويسنده «اصل انواع» ) وگالتون (کاشف اختصاصي بودن اثر انگشت) درزمان او مي زيستند. آلفرد تنيسون، مائيو آرنولد، رابرت براونينگ و ويليام باتلر ييتس، شعراي عهد او بودند. چارلز ديکنز،سرآرتور کانن دوبل (خالق «شرلوک هولمز» )، خواهران برونته، لوئيس کارول (نويسنده «آليس در سرزمين عجايب»)، رابرت لوئيس استيونسون (صاحب «جزيره گنج» ) وماري شلي (خالق «فرانکشتاين» ) درعهد ويکتوريا مي نوشتند. توماس کارلايل وجان استورات ميل هم از فيلسوفان اين دوره اند. کيپلينگ شاعر دربارش دراوج اين دوران سروده است: «باش با ما اي خداوند کريم / تامبادا خويش از خاطر بريم!»
اگر ازشما پرسيدند کنه ترين شاه انگليس کي بود، باز هم مي توانيد بگوييد ويکتوريا. عمر حکومت ويکتوريا دقيقاً 63 سال و216 روز بود که رکورد طولاني ترين سلطنت درتاريخ انگلستان است. ويکتوريا عصر انقلاب (دهه هاي 1840 تا 1870) را به خوبي پشت سرگذاشت وبه عصر امپراتوري (دهه 1880 به بعد) رساند. جنگ هاي روسيه وعثماني، جنگ هاي داخلي پرتغال، آمريکا وسودان، انضمام رسمي هند، يکپارچگي آلمان وايتاليا و جنگ بوئرها (که در نهايت او را دق داد) در عصر وي اتفاق افتادند. شوهرش پرنس آلبرت در آخرين روزهاي حياتش درعين داشتن حصبه، با جلوگيري از دخالت انگلستان درجنگ هاي داخلي آمريکا به نفع جنوبي ها جلوي تغيير تاريخ را گرفت. خود ويکتوريا هم با حمايت از ايده امپرياليسم ديزرائيلي، براي اولين بار رک وراست گفت: «نه ما براي حق مي جنگيم، نه براي دفاع از مظلوم ونه براي دين؛ ما تنها به خاطر منافعمان خواهيم جنگيد.»
ضمناً اگراز شما درباره بد ترکيب ترين، پرزايمان ترين، کم آي کيوترين و«مملکت براساس عشق به اين وآن چرخان» ترين شاه دنيا هم پرسيدند، زودي جواب بدهيد وبيش از اين تن ملکه فقيد را در گور نلرزانيد.
قتل يپرم خان ارمني
يپرم داويديان گانتاکتسي متولد گنجه بود، شهري در آذربايجان شوروي. در19 سالگي وارد گروهي به نام ارمنستان جوان شد که هدفش مبارزه عليه روسيه تزاري وتلاش جهت استقلال ميهن بود اما زماني که قصد فراري دادن مخفيانه جوانان را از مرز داشت. در بند گرفتار آمد و به سيبري تبعيد شد. بعد از پايان تبعيد يپرم 32 ساله شده بود. ک حزب ماموريتش داد تا به گيلان عزيمت کند. سال 1279 بود که او به ايران آمد. در مشروطه فعاليت داشت و پس از تشکيل نخستين کابينه بعد از استبداد صغير، به شهرباني کل تهران رسيد. هرچند او درابتدا تمام هم وغمش را در نبرد با مشروطه ستيزان گذاشت. اما دستش به خون مجاهدين تبريز ودر رأسشان سردار ملي هم آلوده شده؛ آن هم زماني که در پارک اتابک پناه گرفته بودند. به همراه جعفر قلي خان بختياري (سردار اسعد) ناجوانمردانه بر سرشان آوار شدند واز پاي درشان آوردند. سرانجام يپرم خان ارمني هنگامي که براي دفع شورش سالار الدوله به سمت کرمانشاهان رفته بود. حوالي همدان و در درگيري اي که بين محلي ها وآنان به وقوع پيوست. هدف گلوله هاي متعدد قرار گرفت ودرنزديکي قلعه شورجه ازپا درآمد. درحالي که تنها 48 سال داشت.
او را در کليساي مريم مقدس تهران به خاک سپردند و وسايلش را به موزه کليساي وانک واقع درجلفاي اصفهان منتقل کردند.
مرگ کريستف کلمب
قبل و بعد از کلمب
با اين همه، کريستف کلمب وچهار سفرش به قاره آمريکا يکي از مهم ترين رويدادهاي تاريخ جهان است؛ چرا که اين سفر بود که زندگي مردمان قاره کهن را تغيير داد. جغرافياي سياسي جهان را به هم زد وسرخپوست ها را به معناي دقيق کلمه بدبخت کرد.
علاوه بر مسائل سياسي، سفر او تأثيرات ديگري هم داشت. با وارد شدن سيب زميني، گوجه فرنگي، ذرت وقهوه از آمريکا؛ تغذيه مردم جهان تغيير کرد. بيماري هاي خاص دنياي قديم وجديد به سرزمين هاي همديگر راه يافتند. اولين اين بيماري ها سيفليس بود که خود کلمب هم مبتلايش شد. به علاوه تنباکو به شکل سيگار، نفريني سرخپوستي در آمد که 44 نوع سرطان را به دنيا هديه کرد.
توضيح عکس
توضيح عکس
آغاز قيام جنگل
آغاز قيام جنگل
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}